خاطره فاطمه خانم
سلام دوستان عیدتون مبارک باشه .من خواننده خاموش وب بودم واین اولین خاطره ای هست که میذارم امیدوارم خوشتون بیاد .خب اسم من فاطمه هست و سیزده سالمه و خاطره ام درباره ی ارتودنسی دندونامه ببخشید دیگه خاطره امپول زدن نداشتم.خیلی پر حرفی کردم بریم سراغ خاطره :من از بچگی دندونام کج وخیلی ضایع بود بللخره مرداد سال نودو چهار بعد از پرس و جو رفتیم پیش دکتر جمیلیان که اون موقع مطبشون توی برج جم بود و اونم منو دید و گفت که باید ارتودنسی ثابت بکنم و دارم یه دندون دیگه بالای دندونام در میارم (امیدوازم متوجه بشین منظورمو )یه دندون دیگه هم بالای دندونام داشتم به اضافه اینی که داشت در میاومد بعد هم گعت اگه ارتودنسی نکنه شبیه به دراکولا میشه
( البته به شوخی گفت) گفت جلسه بعد بیاید بگم کدومارو بکشید جلسه بعد ش که تقریبا اوایل شهریور بود رفتیم پیشش و چهار تا دندون بیچاره بنده رو گفت باید بکشید و بعد منو فرستاد اون یکی اتاق.رفتم اون یکی اتاق سه تا دستیار داشت بعد هم کلی ازم عکس گرفتن مثلا میگفتن یه جوری بخند دندونات معلوم بشه و....روی یکی از تختا خوابیدم شروع کردن قالب گیری خیلی بدتر از ارتودنسی کردن بود این تموم شد بعد از حدود پنج دقیقه . فرستادنم روی اون یکی تخت وزنه شروع به ارتودنسی کرد البته فقط چهار تا دندون جلویی فک بالا رو بعدد هم کلی تو ضیح درباره ی ارتودنسی داد شبش خیلی درد داشتم و فقط سوپ خوردم فکر میکردم همیشه همین جوریه ولی بعد از پنج روز خوب شد .بلاخره دندونارو کشیدم و بعد از حدود سه هفته رفتم که کلا ارتودنسی بکنه کرد و رنگ ابی کم رنگ رو گذاشت گفت اون یکی رنگارو بذارم میشکنه چون باره اولته شبش اتقدر درد داشتم که لرز کرده بودم شبش قرار بود بریم شمال . خلاصه با مسکن و اینا بهتر شد و بعد از سه روز کاملا خوب شد بعد از چند ماه بهم کش داد که خیلیییی مزخرفه و من اصلا نمیزنم
الان کاملا فک پایینم صافه و فقط فک بالام هنوز جا داره که درست بشه انشالا چند ماه دیگه بر میدارم اگه خدا بخوادالانم کاملا عادت دارم بهشون ببخشید خیلی پر حرفی کردم .راستی دوستان گل این هفته من از مون نمونه دولتی دارم خیلی دوست دارم قبول بشم دعا م کنید
الانم وقت استراحتمه. اگه بد نوشتم بگید دیگه ننویسم . مرسی که خوندین
بای