خاطره نفس جون
خاطره نفس جون
سلام، من بازم اومدم نفسم، یه خاطره داغه داغ دارم، شنبه از صب کلیه م درد میکرد اما محل نمیدادم، عصر رفتم سونو ، دکتر گفت سه تا سنگ داری، همونجا زیردستش اشکام اومدن پایین که دکتر ارومم کرد، برگشتم خوابگاه دیدم دردم رفته رفته زیاد شد و دوبار حالم بهم خورد، متصدی خوابگاه دید حالم خیلی بد شده آژانس گرفت با دوستم رفتم بیمارستان ولیعصر، دکتر بدون معاینه سه امپول و سرم داد، تزریقات بهم گفت دو ساعت دیگه نوبتت میشه، منم از درد داشتم جون میدادم، ماشین گرفتیم رفتیم بیمارستان امیرالمومنین، دوستم رفت تو اورژانس ببینه پرستار هست یا نه که اومد گفت بیا، رفتم یه دکتری منو دید گفت چی شده گفتم جریان چیه، گفت مگه نرفتی برا دکترت،گفتمش چرا رفتم و دوهفته پیش دوباره سنگ شکن کردم، گفت برو تزریقات تا مسئولش بیاد. داشتم میرفتم سمت تزریقات که دکتر محمدی منو دید گفت اینجا چیکار میکنی، گفتمش دوهفته پیش سنگ شکن کردم، از امروز دوباره درد داشتم الان بدتر شدم، گفت ببینم داروهاتو، نگاشون کرد، گفت تزریقات کسی بود؟ گفتم نه،گفت برو الان خودم میام برات تزریق میکنم، ماهم رفتیم تزریقات، نشسته بودم رو صندلی که اومد گفت بخواب رو تخت اول، رفتم دراز کشیدم اومد دکمه های مانتومو باز کرد و زیرشکم رو فشار داد که صدام دراومد گفت بشین، نشستم دوتا ضربه زد به کلیه م بعدم سونوگرافی رو دید،گفت دمر شو تا امپولاتو آماده کنم، برگشتم ، شلوارم یکم تنگ بود،به سختی دادم پایین، دکتر محمدی اومد شلوار زیری و لباس زیرمو یکم کشید پایین پنبه کشید و گفت یه نفس. سریع زد، چیزی حس نکردم، برا بعدی شلوارمو بیشتر کشید پایین، پنبه کشید سریع سوزنو زد که یه تکون خوردم، دستشو گذاشت رو کمرم وو تزریق کرد که ای ای کردم گفت تموم شد عزیزم، شلوارمو داد بالا، اومد استینمو زد بالا و کشو بست، سرمو وصل کرد یه امپولم ریخت داخلش که بعد ده دقیقه گیج شدم، خوابم برده بود که با حس سوزش بیدار شدم دیدم سرمو درآورد گفت راست بخواب، دوستم پامو دراز کرد که دکتر اومد بهش گفت شما برو اونور، اونم رفت، دکتر مانتومو باز کرد، بلوزمو زد بالا، شکممو فشار داد گفت درد داری؟ گفتم نه الان آروم شده، اونم گفت که خوب خوبه، میتونی بری مرخصی، ماهم برگشتیم خوابگاه و من روز بعد اومدم تهران، الانم پیگیر درمانم،دکتر گفته کلیه مستعد سنگ سازه و ممکنه کاراییشو از دست بده به مرور زمان، فعلا دارو برا کمک به دفع و جلوگیری از تشکیل مجدد سنگ داده،
مرسی که خوندین،حق یارتون❤️❤️❤️❤️
سلام، من بازم اومدم نفسم، یه خاطره داغه داغ دارم، شنبه از صب کلیه م درد میکرد اما محل نمیدادم، عصر رفتم سونو ، دکتر گفت سه تا سنگ داری، همونجا زیردستش اشکام اومدن پایین که دکتر ارومم کرد، برگشتم خوابگاه دیدم دردم رفته رفته زیاد شد و دوبار حالم بهم خورد، متصدی خوابگاه دید حالم خیلی بد شده آژانس گرفت با دوستم رفتم بیمارستان ولیعصر، دکتر بدون معاینه سه امپول و سرم داد، تزریقات بهم گفت دو ساعت دیگه نوبتت میشه، منم از درد داشتم جون میدادم، ماشین گرفتیم رفتیم بیمارستان امیرالمومنین، دوستم رفت تو اورژانس ببینه پرستار هست یا نه که اومد گفت بیا، رفتم یه دکتری منو دید گفت چی شده گفتم جریان چیه، گفت مگه نرفتی برا دکترت،گفتمش چرا رفتم و دوهفته پیش دوباره سنگ شکن کردم، گفت برو تزریقات تا مسئولش بیاد. داشتم میرفتم سمت تزریقات که دکتر محمدی منو دید گفت اینجا چیکار میکنی، گفتمش دوهفته پیش سنگ شکن کردم، از امروز دوباره درد داشتم الان بدتر شدم، گفت ببینم داروهاتو، نگاشون کرد، گفت تزریقات کسی بود؟ گفتم نه،گفت برو الان خودم میام برات تزریق میکنم، ماهم رفتیم تزریقات، نشسته بودم رو صندلی که اومد گفت بخواب رو تخت اول، رفتم دراز کشیدم اومد دکمه های مانتومو باز کرد و زیرشکم رو فشار داد که صدام دراومد گفت بشین، نشستم دوتا ضربه زد به کلیه م بعدم سونوگرافی رو دید،گفت دمر شو تا امپولاتو آماده کنم، برگشتم ، شلوارم یکم تنگ بود،به سختی دادم پایین، دکتر محمدی اومد شلوار زیری و لباس زیرمو یکم کشید پایین پنبه کشید و گفت یه نفس. سریع زد، چیزی حس نکردم، برا بعدی شلوارمو بیشتر کشید پایین، پنبه کشید سریع سوزنو زد که یه تکون خوردم، دستشو گذاشت رو کمرم وو تزریق کرد که ای ای کردم گفت تموم شد عزیزم، شلوارمو داد بالا، اومد استینمو زد بالا و کشو بست، سرمو وصل کرد یه امپولم ریخت داخلش که بعد ده دقیقه گیج شدم، خوابم برده بود که با حس سوزش بیدار شدم دیدم سرمو درآورد گفت راست بخواب، دوستم پامو دراز کرد که دکتر اومد بهش گفت شما برو اونور، اونم رفت، دکتر مانتومو باز کرد، بلوزمو زد بالا، شکممو فشار داد گفت درد داری؟ گفتم نه الان آروم شده، اونم گفت که خوب خوبه، میتونی بری مرخصی، ماهم برگشتیم خوابگاه و من روز بعد اومدم تهران، الانم پیگیر درمانم،دکتر گفته کلیه مستعد سنگ سازه و ممکنه کاراییشو از دست بده به مرور زمان، فعلا دارو برا کمک به دفع و جلوگیری از تشکیل مجدد سنگ داده،
مرسی که خوندین،حق یارتون❤️❤️❤️❤️
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۶ ساعت 12:43 توسط نویسنده
|