خاطره رویا جون

❤به نام خدایم❤
محبت را در هدیه دادن به دیگران نمیشود خلاصه کرد
گاهی یه نگاه شیرین گاهی یه لبخند ارزشش از هزاران هدیه بیشتر است
سلام به دوستای خوب خودم
میخوام براتون بگم رویای رویارو اره تو راس میگی وقتی رسیدیم مشهد 
شب خونه خاله بودیم زهرا ومهدی کتلت درس کردن 
روزش بیدار شدیم بریم مطب دلم هوای امام رضا کرده بود خیلی 
اما مهدی گفت دیره رفتییم مطب قرار شد مامان جراحی شه 
جراحی قلب باز اره تعویض دریچه قلب 
خلاصه حالم بد بود رفتم حرم کلی دعاتون کردم دو روکعت نماز جاتون خوندم بچه ها وقتی از حرم زدیم بیرون 
مهدی منو به زور برد خرید واسم کلی خرید کرد 
میخواست خوشهالم کنه 💚💜
بعد رفتیم کوه سنگی خیلی خوش گذشت 
بعد کوه سنگی رفتیم خونه خاله بعد یه دوش رفتیم بیمارستان 
مامانو بستریش کردیم خودم پیشش موندم مهدی 
وقتی خواس بره گف چش اسمونی چیزی نمیخوایی گفتم نه تیکه کلامشه 
دلم خیلی گرفته بود حالم خراب بود واسه مامان 
واسه اینده خودم اره من اسم دارم 
وناراحتی قلبی هم دارم 
کامنت دادم از مهدیه عزیزم خواهش کردم کامنتمو جای خاطره ها اپ کنند 
وهمین کارم انجام دادند ممنونشونم
واسه رویای رویا 
دعا کنند بچه هااره اون کامنت برا رویا نبود برا مامان رویا بود اینده رویا بود
فرداش مامان ازمایش شد با کلی استرس رف تو اتاق عمل وقتی رف رویا هم باهاش رف فکرش ذکرش 
4 ساعت جراحی طول کشید 
34 ساعت تو ایسیو بود یه هفته بیمارستان 
ولی نمیدونم چرا به جای اسم مامان اسم رویا رو نوشتم تو خاطرم 
به خدا نمیدونم چرا همه اتفاقها افتاد اما برا مامان 
ولی قراره اینده واسه رویا 
منم الان دهرو مصذف میکنم 
هر سه ماه شش ماه چک میشم 
بعضی وقتها خیلی خسته میشم. کم میارم 
ولی باز میگم خدایم هس هوامو داره 
خودمو سپردم تو دستاش 
اونم هز وقتی که دیدم نسبت به زندگی عوض شد
یکی عوضش کرد 
بچه ها من این بیماریو از دوران راهنمایی داشتم 
دیپلم که گرفتم ازدواج کردم 
الان خیلی دوس دارم درسمو ادامه بدم 
ولی میترسم میترسم کم بیارم 
اره اون خاطره واسه مامان رویا بود نه رویاولی نمیدونم چرا واسه خودم تو رویای خودم ساختم که زندگیم با این رویایی که واسه خودم ساختم قشنگ میشه 
اخه سخته وقتی قلبت میگیره نفست میبره 
من متولد 5\11\69 همش دوماه مونده به 70 مگه چند سالمه 
وقتی بعضی ها رو میبینم هیچ مریضی ندارند ولی ادمهای بدی هستند 
حسودی میکنم میگم چرا من 
من واسه خودم تو رویام چیزی ساختم 
انگار عینه مردم عادی زندگی میکنم 
ساده وبا ارامش حاضرم هرچی دارایی دارم بدم 
ولی وقتی نفس میکشم با درد نباشه 
قلبم تیر نکشه با ارامش 
یکی دیشب داغونم کرد جای خدا قضاوت کرد 
مهر سیاهیو زد رو پیشونیم 
واینو بدون که چقدر چقدر مهم بودی
من دوس داشتم به خودم تلقین کنم که خوب شدم 
اون رویایی که واسه خودم ساختم خراب شد 
به همین راحتی امیدوارم هیچکی مشکل 
قلبی نداشتا باشه هیچ مشکلیذ
وامیدوارم درکم کنید 
زندگی قشنگه من میخواستم زندگیو واسه خودم قشنگ کنم 
اونم به لطف کسی که تموم امیدمو مدیونشم 
بچه ها امروز به خاطر الرژی فصلی که داشتم 
رفتم دکتر وقتی خواستم معاینه شم یه هو عطسم گرف 
خیلی خجالت کشیدم 
خیلی از دکتر عذر خواهی کردم ولی 
دست خودم نبود الرژی فصلی خیلی بده 
بعد معاینه دکتر واسم یه دونه امپول ویه بسته قرص
هیدرو اکسی زین نوشتند 
دفترچمو برداشتم رفتم داروهامو گرفتم 
بعد پرستار امپولمو زد 
بعد رفتم خونه مامان رهرا پیشش بود منم کارهای زهرا رو طلافی کردممنم تو غذاش کلی فلفل ریختم 
بیچاره مجبور شد بره دکتر اخه صورتش خیلی قرمز شده بود وپف کرده بود 
خلاصه امپول زد اومد وبهم گفت رویا تو هم واسم اش پختی منم ولی تو بی معرفتی کردی تندش کردی 
کلی ازش عذر خواهی کردم اخه خواستم در حد یه شوخی باشه همین 
راستی بچه های عزیز یکی ازم خواسته 
دیگه وب نیام من جمع اینجا رو خیلی دوس دارم وقتی اینجام 
کمتر غصه میخورم کمتر قلبم اذیتم میکنه 
تپش قلبم کمتر میشه ولی خیلی دوس دارم باشم 
اما به احترام اون کسی که از رویا خواسته 
میرم حلالم کنید واسه رویای رویا 
به خدا خواستم تلقین کنم که رویا هم 
زندگیش بدون درد بدون اسم بدون تپش قلب تند 
حلالم کنید وحلالم کن 
دوست عزیز ومهربون واز خود گذشته خود خودم 
اینو بدون خیلی برا رویا مهم بودی وهستی حلالم کن 
💜مواظب قلب مهربونتون باشید 
❤همیشه شاد باشید وشاد زندگی کنید 
💙خودتونو اینه رویا غرق غم ها نکنید 
💚زندگی قشنگه خداحافظ