خاطره یلدا جان
سلام اسمم یلداس چند باری خاطره نوشتم براتون
من ۲۶ سالمه و از زمان کرونا خودم و همسرم تزریقات یاد گرفتیم و سرم و آمپول داشته باشیم خودمون برای هم تزریق میکنیم توی خونه
بریم سراغ خاطره این دفعه من...
من مربی مهدکودک شدم یه چندباری کار سنگین کردم که منجر شد به گرفتی باسن و عضلات کمرم که اصلا نمیتونستم تکون بخورم یا راه برم نماز خوندن که جای خود به سختی می خوندم
همسرم دید اوضاع خیلی وخیمه گفت پاشو بریم دکتر فلانی که دکتر خانوادگی هستش و مارو میشناسه
گفتم من نمیام خودت برو شرح حال منو بده برام دارو بنویسه راستش از دکتر و امپول میترسم
اصلا فکر نمیکردم همسرم قبول کنه بدون من بره ولی رفت با خودم گفتم دکتر برام چندتا قرص مینوسه تمومه دیدم پیامک نسخه برام اومد باز کردم دیدم دوتا آمپول متوکاربامول و مسکن نوشته با چندتا قرص دیگه من صداشو درنیاوردم که دیدم
همسری اومد گفت بریم داروهاتو بگیریم بریم خونه اونم چیزی نگفت از داروها رفت داروخونه و اومد دارو هارو قایم کرد و گفت چندتا پماد و قرصه بریم خونه برات پماد بزنم و گرمش کنم استراحت کنی خوب میشی گفتم ممنون عزیزم
اومدیم خونه و من رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم و دراز کشیدم تا درد کمرم آروم بگیره که صدای شکستن شیشه آمپولا اومد بعد چند دقیقه همسرم اومد و دید دراز کشیدم گفت آفرین عزیزم که بدون سر و صدا آماده شدی سه تا آمپول کوچولو داری بزنی خوب خوب میشی گفتم چرا سه تاس اصلا دکتر چرا بدون معاینه اینارو نوشت گفت اولا دکتر آشنامونه و تورو میشناسه خیلی لوسی و ازش میترسی اینارو داد زود خوب بشی دیگه دوما یه آمپول هارو باید دو طرف بزنی که زودتر گرفتگی عضله کمرت رفع بشه یکی هم مسکنه که دردت آروم بشه راحت بشی
خودش شلوارمو درست کرد و گفت اول اون مسکن رو بزنم یا اون دوتا رو؟گفتم چه فرقی میکنه بالاخره سه تارو باید بزنی دیگه😔😔
گفت باشه اول اون دوتا رو واست بزنم که آمپولاش بزرگه راحت بشی بعد این کوچیک رو میزنم
داشت پنبه میکشید که گفت آماده ای گفتم نه صبر کن که سریع زد درد آنچنانی نداشت و تموم شدگفتم فکر کنم دومیش دیگه گریه منو در بیاره گفت نه عزیزم من بلدم جوری میزنم که متوجه نشی دومی هم زد دردی نداشت ولی امان از سومی که انگار سرب داغ میریختن تو پای من که جیغم به هوا رفت گفت چیزی نیس عزیزم دردی نداره اینم که همونجور گریه میکردم گفتم بسه در بیار که گفت نمیشه عزیز من که چیزی نزدم هنوز یه کوچولو برگشتم دیدم هنوز نصفشم تزریق نکرده گفتم زود بزن تموم شه دیگه با گریه و تکون خوردن زیاد تموم شد بعدش دیگه با حوله داغ ماساژ داد تا دردش آروم شد
ولی جای اون دوتا درد میکنه و ورم داره کسی دلیلشو میدونه؟ممنون میشم جواب بدین