خاطره آیدا جان
سلام حالتون چطوره آیدام ♥️
اومدم خاطره عصب کشی دندون و کامپوزیت کردنمو بزارم با اجازتون
من چهارتا از دندون های جلوم پوسیده
که دوتا دندون خرگوشی های جلوم کاملا پوسیده بودن و درد داشتن و سیاه شد بود و تو خالی
رفتیم پیش یه دکتر و یکم منظر موندیم ژل بیحسی زد برام بعد از پنج دقیقه سه تا آمپول بی حسی زد برام بعدم اومد دندونمو تراشید و گفت رسیده به عصب
برگشتیم خونه و من از دندون درد داشتم میمیرم اخرشب بقدری دندونم درد میکرد با نشت میزدم تو دندونم
فرداش ساعت نه صبح رفتیم یه دندانپزشکی که دوست پسرعمه بابام بود
وضعیت دندونمو دید گفت بزار بین مریض راش میندازم
یکم گذشت منشیش گفت برین این آمپول بیحسی هارو بگیرید (بخاطر دیابتم)
دوتا آمپول بی حسی زد برام و شروع کرد کار کردن بماند که زیر دستش داشتم جون میدادم و سه بار مردم و زنده شدم تموم شد گفت یخ هفته دیگه بیا برای دومین جلسه
گذشت و برای جلسه بعد رفتیم خیلی منتظر موندیم تا نوبتم شد دوتا آمپول بیحسی زد و دوباره شروع کرد به کار کردن و هی سوزن میزد تو دندونم و اهرم یه میله داغ کرد تو دندونم که این بار حس میکردم که کاملا دارم میمیرم و خیلی طولانی تر بود تایمش تموم شد و برگشتیم خونه و دو روز بعد رفتم برای
کامپوزیت یکم منتظر موندیم و سه تا آمپول بی حسی زد برام و یه ربع بعد دندونمو درست کرد هی یه خمیر میزد و خشکش میکرد
یکساعت ونیمی من دهنم باز بود و کار دندونم تموم شد وقتی تو آینه خودمو نگاه کردم حس کردم چهره ام خیلی تغییر کرده و اونجا بود که هیچ حس خجالتی برا دندونام نداشتم دیگه خیلی حس خوبیه خدایی ولی گفت اصلااا نباید چیز سفت بخورم وگرنه دندنم میشکنه و احتمال زیاد نتونم ایمپلنت کنم (بخاطر دیابتم)و ارتودنسی هم همینطور نمیتونم انجام بدم با اینکه دندنم خیلی خوشگل شده ولی هیچوقت فکر نمی کردم به کسایی که میتونن ارتودنسی کنن حسودیم بشه
تا سه روز هیچ چیز رنگ داری نخوردم .
تمام مراقب خودتون و خوبیاتون باشین🌒
آیدا🌒♥️